عروسی هم عروسی های قدیم!

ساخت وبلاگ
حقیقت امر این است که ملاک خوب‌بودن و بد بودن آدم‌ها در نظر دیگران امروزه تغییر کرده است. قدیم می‌گفتند مثلاً فلانی آدم خوبی‌ست؛ چون نماز می‌خواند، روزه‌اش ترک نشده و خلاصه آدم باخدا و باصفایی‌ست و در صراط مستقیم قدم برمی‌دارد. پربیراه هم نمی‌گفتند؛ یعنی کسانی که تمام فرائض را انجام می‌دادند، حقیقتاً به واسطۀ انجام آن‌ها، خواه‌ناخواه در مسیر حقیقت و درستی بودند و خود نفس اعمال، باعث می‌شد کج‌روی نکنند. تأکید می‌کنم که پایۀ اصلی این ملاک، درست انجام دادن نفس اعمال بود. خودمانی اگر بخواهم بگویم، می‌رود در وادی همان مثال «چون که صد آید، نود هم پیش ماست». امروزه اما ملاک متفاوت شده است؛ یعنی شما همین که با چندنفر خوش‌وبش کنی و ظاهراً اخلاق درستی داشته باشی و در یک‌کلام، کاری به جایی نداشته باشی، سرت در لاک خودت باشد و صبح بروی پی یک‌لقمه نان که حرام و حلالش تفاوتی ندارد و از همه مهم‌تر، از ترس، مطیع زنت باشی، آدم خوبی جلوه می‌کنی. حالا کاری به این ندارند که تارک‌الصلاتی و روزه‌ها را یکی پس از دیگری آقاوار خورده‌ای و اصلاً زبیخ‌وبن، به هیچ‌چیز اعتقاد نداری. آن‌چه گفتم را بخواهم در یک‌جمله جمع و جورش کنم، می‌شود قدیم ملاک خوب‌بودن، خدایی بودن و سپس انسانیت بود، امروز ملاک چرخیده و چرخیده و رسیده به فقط انسانیت. این چیزی که گفتیم فی‌نفسه بد نیست؛ یعنی بشر اگر انسان باشد و کارهای انسان‌دوست عروسی هم عروسی های قدیم!...
ما را در سایت عروسی هم عروسی های قدیم! دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 7harimekhososi4 بازدید : 81 تاريخ : چهارشنبه 29 آذر 1396 ساعت: 10:33

احتمالاً این نکته برای شما جالب باشد. شمایی که برای نوشتن مطلب‌تان به اندازۀ هر کلمه وقت صرف می‌کنید. نوشتن اعداد در متن، قاعده‌های خاص خودش را دارد. منظور از متن، متون غیرعلمی هستند؛ یعنی همین متونی که روزانه در وب‌ها منتشر می‌کنید. منظور از علمی نیز این است که مثلاً قصد دارید در یک‌مطلب بحث مساحت‌ها و محاسبات مکانی یا مثلاً زمان وقوع قمر در عقرب را محور اصلی قرار دهید؛ مثلاً این متن از خانم‌لبخند. در متون غیرعلمی، اعداد به این صورت نوشته می‌شوند: 1) اعداد طبیعی که وسط اجزای آن «واو» نمی‌آید، با حروف نوشته می‌شوند؛ مثل: دوازده مهر، تولد حسین مداحی است. در اینجا فقط عدد 9 به رقم نوشته می‌شود؛ چون احتمالاً با کلمۀ مشابه اشتباه می‌شود. 2) اعداد ترکیبی که وسط دو بخش آن «واو» قرار می‌گیرد، با رقم نوشته می‌شوند؛ مثلاً: هلما نوشت: 23 سالگی برای شروع دیر نیست. 3) عددی که در آغاز جمله نوشته می‌شود، با حروف و بقیۀ جمله با رقم نوشته می‌شود؛ مثلاً: هشت کتاب و 3 قلم و 1 جام از کشف رازی به حضرت عشق تحویل دادم. اعداد زیر با حروف حتماً: 1) اعداد ترتیبی؛ مثلاً: حوا نوشت: شاید آن لحظه‌ای که سومین و آخرین دوست مجازی‌ام گفت. 2) قرن و سده و دهه؛ مثلاً: بانوچه نوشت: نشسته بودیم منتظر حاج‌آقا شریعتی که از قم آمده بود برای دهۀ اول محرم. 3) شمارۀ راه و خیابان و کوچه؛ مثلاً: فرشته می‌نویسد: من و مادرم، آش عروسی هم عروسی های قدیم!...
ما را در سایت عروسی هم عروسی های قدیم! دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 7harimekhososi4 بازدید : 85 تاريخ : چهارشنبه 29 آذر 1396 ساعت: 10:33

در پاکستان نام‌های خیابان‌ها و محلات، اغلب فارسی و صورت اصیل کلمات قدیم است. خیابان‌های بزرگِ دوطرفه را «شاهراه» می‌نامند، همان که ما امروز «اتوبان» می‌گوییم. بنده برای نمونه و محض تفریح دوستان، چند جمله و عبارت فارسی را که در آن‌جاها به کار می‌برند و واقعاً برای ما تازگی دارد، در این‌جا ذکر می‌کنم که ببینید زبان فارسی در زبان اردو چه موقعیتی دارد. نخستین چیزی که در سر بعضی کوچه‌ها می‌بینید، تابلوهای رانندگی است. در ایران ادارۀ راهنمایی و رانندگی بر سر کوچه‌ای که نباید از آن اتومبیل بگذرد، می‌نویسد: «عبور ممنوع» و این هردو کلمه عربی است، اما در پاکستان گمان می‌کنید تابلو چه باشد؟ «راه‌بند»‌! تاکسی که مرا به قونسلگری ایران در کراچی می‌برد، کمی از قونسلگری گذشت، خواست به عقب برگردد، یکی از پشت‌سر به او فرمان می‌داد؛ در چنین مواقعی ما می‌گوییم: «عقب، عقب، عقب، خوب»! اما آن پاکستانی می‌گفت: «واپس،">واپس، واپس، بس»! و این حرف‌ها در خیابانی زده شد که به «شاهراه ایران» موسوم است. این مغازه‌هایی را که ما قنّادی می‌‌گوییم (و معلوم نیست چگونه کلمۀ قند، صیغۀ مبالغه و صفت شغلی قنّاد برایش پیدا شده و بعد محل آن را قنّادی گفته‌اند)، آری؛ این دکان‌ها را در آنجا «شیرین‌کده» نامند. آن‌چه ما هنگام مسافرت «اسباب و اثاثیه» می‌خوانیم، در آن‌جا «سامان» گویند. «سلام» البته در هردو کشور سلام است، اما وقتی کسی به عروسی هم عروسی های قدیم!...
ما را در سایت عروسی هم عروسی های قدیم! دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 7harimekhososi4 بازدید : 89 تاريخ : چهارشنبه 29 آذر 1396 ساعت: 10:33

همین امروز؛ یعنی 21 مهر 96، سالگرد آشنایی و رفاقت با این بلاگر عزیز است. گاهی مخ آدم گریپاژ می‌کند و با دیدن بعضی از کلمه‌ها، بدون این‌که ذره‌ای دقیق شود، اولین کلمه‌ای که به ذهن متبادر می‌شود و به تعبیری در ذهن جاخوش کرده است، به مخیله خطور می‌کند. آن زمان از ذهنم عبور کرد آدرس قحط بوده که برای خودش انتخاب کرده؟ آخر «الاغ 28» هم شد آدرس! بعدها با دقت و ریز شدن در اصل کلمه، مثل شخصی که در جمع خجالت می‌کشد و آرام‌آرام از آن گوشۀ مجلس با هر ضرب و زوری، سینه‌خیز فرار می‌کند، از کنار نفسم که داشت چپ‌چپ نگاه می‌کرد، سینه‌خیز گریختم. لاعلاج دنیای وبلاگ‌نویسی دنیای غریب و قریبی است. غریب از این بابت که بعضی با وجود رفاقت دیرینه، کمی که می‌گذرد، خود واقعی نشان می‌دهند. انگار سالیان سال است چشم به آن‌ها نینداخته‌ایم و توگویی شخصی از شمال کشور به اصفهان سفر کرده و مثل آدم‌های دیگر، بی‌هیچ قرابتی در پیاده‌رو چهارباغ از کنارت می‌گذرد. امروز خرس هستند و فردا شغال و پسین فردا معلوم نیست چه باشند. و قریب از این منظر که بعضی‌ها را وقتی چهار صباحی با هم معاشرت کردیم، تو گویی جزو یکی از اعضای خانواده محسوب می‌شوند. وقتی نیست یا برای مدتی خبری از او نداری، نگران می‌شوی و به این‌در و آن‌در می‌زنی بلکه خبری دریافت کنی. وقتی وبلاگش را بسته یا غیرفعال می‌یابی، از دست زمانه که کارش رقم‌زدن قصه‌های پرغصه ا عروسی هم عروسی های قدیم!...
ما را در سایت عروسی هم عروسی های قدیم! دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 7harimekhososi4 بازدید : 89 تاريخ : چهارشنبه 29 آذر 1396 ساعت: 10:33

آدم وقتی در این فضای نسبتاً مجازی، بلاگرهایی را می‌بیند که دغدغۀ نوشتن دارند، کیف می‌کند. از سر کشتن وقت و سرگرمی قلم نمی‌زنند و دوست دارند چیزی به مخاطب اضافه کنند و یا حداقل بحثی زیر مطلب شکل دهند. دوست دارند تأثیرگذار باشند و یا لااقل وجدان‌شان راحت باشد که گزافه نگفته‌اند. این‌که نویسندگان از دیگران ایده بگیرند و مطلب خلق کنند، نه‌تنها بد نیست که صد البته تحسین هم می‌شود. سوژه از آسمان نزول نمی‌کند. ایده‌ها عمدتاً در پس نوشته‌های دیگران و مطالعۀ آثار اهل قلم به دست می‌آید. وقتی مطلبی –هرچند در موجودی شیطان‌صفت مثل تلگرام- مطالعه می‌شود، احتمال دارد نکته‌ای که از قبل در پستوی ذهن خواننده بوده، با نکته‌ای در متن، ارتباط بگیرد و سبب خلق نوشته‌ای مجزا، برگرفته از نویسنده‌ای جدید شود. علی‌ای‌حال یکی از وبلاگ‌هایی که می‌خوانم، وبلاگ «هنر تایپ کردن از بی‌هنر دردمند» است که به‌واقع با توصیفات بند اول مطابقت دارد. در پست آخِر، بنابر قراری که با خود گذاشته بوده، نیت کرده است به صدمین وبلاگ دنبال‌کننده‌اش سری بزند و مطلبی برای او بنویسد. عدل «فیش‌نگار» به تله می‌افتد. اولین نکتۀ آموزشی - اخلاقی در این پست که مرد کهن می‌خواهد دریافتش کند، این نکته است: «به‌خاطر این‌که به عهدی که با خود بسته‌ام وفا کنم و این زیرقول و قرار زدن برایم عادت نشود». عبارتی است ساده. بارها و بارها شنیده‌ایم و دیده عروسی هم عروسی های قدیم!...
ما را در سایت عروسی هم عروسی های قدیم! دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 7harimekhososi4 بازدید : 94 تاريخ : چهارشنبه 29 آذر 1396 ساعت: 10:33